سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۵:۱۶
۰ نفر

همشهری آنلاین: اظهارات نوبخت در مورد رفع حصر،دوره جدید کره شمالی و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های سه شنبه-۴ اردیبهشت جای گرفتند.

سیدعلی خرم . سفیر پیشین ایران در چین در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«ماه عسل آمریکایی- کره‌ای»نوشت:
روزنامه شرق،۴ اردیبهشت

دیدار کیم جونگ اون از چین، سرآغاز اعلام مذاکره کره‌شمالی با آمریکا درباره سلاح‌های موشکی و هسته‌ای این کشور شد و موجی از خوشحالی را در جهان و به‌ویژه میان همسایگان کره‌شمالی به وجود آورد. این خوشحالی پس از آن بود که در چند ماه گذشته، کره‌شمالی و آمریکا تا سرحد جنگ هسته‌ای پیش رفتند و رهبران دو کشور یکدیگر را به باد تحقیر و ناسزا گرفتند؛ اما اخبار مثبت خیلی زود اوج گرفت و در هاله‌ای از نگاه خوش‌بینانه پیش رفت، تا حدی که با اصل موضوع کم‌کم فاصله گرفته است. هنگامی که در یک سال گذشته دونالد ترامپ پس از انبوهی از ناکامی‌ها در داخل و خارج از آمریکا، آن‌قدر با کیم جونگ اون سروکله زد که رهبر کره‌شمالی را در فاصله کوتاهی وادار کرد به تکمیل آزمایش‌های هسته‌ای و برد قاره‌ای موشک‌هایش بپردازد و سیاست‌مداران در آمریکا و اروپا به انتقاد جدی از ترامپ پرداختند مبنی بر آنکه تندروی او باعث چنین جهشی در صنعت هسته‌ای و موشکی کره‌شمالی شده که امنیت جهانی را با خطر جدی روبه‌رو کرده است. همین موضوع، دلیلی منطقی برای اروپایی‌ها شد تا روی توافق هسته‌ای گروه 1+5 با ایران سرسختانه بایستند، به نمایندگان مجلس و دولتمردان آمریکا نامه بنویسند، به آمریکا سفر کرده و با اعمال فشار بر ایران، ترامپ را متقاعد کنند به بخشی از خواسته‌هایش رسیده و او را از خروج از توافق هسته‌ای برحذر دارند.

در چنین شرایطی، هر نوع نرمش کره‌شمالی، برای دونالد ترامپ دستاورد محسوب می‌شود و چهره او را بازسازی می‌کند. ازجمله ترامپ اعتمادبه‌نفس به دست می‌آورد که از اروپایی‌ها بخواهد فشار بیشتری بر ایران وارد کنند. بنابراین در کوتاه‌مدت، آمریکای ترامپ مایل است امواج خوش‌بینی همکاری رهبر کره‌شمالی با آمریکا را تقویت کرده و به آنها فرکانس بیشتری دهد تا دونالد ترامپ ناکام، در این موضوع موفق جلوه کند. آنچه کره‌شمالی بیان می‌کند، این است که مدتی برای دستیابی به رشد اقتصادی، آزمایش‌های هسته‌ای و موشکی قاره‌پیمای خود را به حالت تعلیق درمی‌آورد و آنچه می‌گوید، این است که کره‌شمالی آماده مذاکره بر سر خلع سلاح هسته‌ای است که بین این دو سخن، تفاوت از زمین تا آسمان است. به عبارت دیگر، ممکن است آمریکای ترامپ ابتدا خلع سلاح هسته‌ای کره‌شمالی را تبلیغ کند تا دستاوردی تبلیغاتی برای ترامپ محسوب شود و ناکامی‌های او فراموش شوند؛ اما آنچه در عمل درباره تعلیق آزمایش‌های هسته‌ای و موشکی مذاکره خواهد شد، به‌عنوان نقض و عهدشکنی رهبر کره‌شمالی جلوه خواهد کرد. چنانچه واقع‌بینانه به موضوع نگریسته شود، رهبر کره‌شمالی هیچ قراری برای خلع ‌سلاح هسته‌ای منعقد نمی‌کند؛ زیرا همان‌طور که خودش به‌صراحت گفته، توان هسته‌ای و موشکی کره‌شمالی را شمشیری طلایی می‌بیند که تنها نگهبان امنیت و حفظ تمامیت ارضی کشور در قبال تعرضات آمریکا و تنها اهرم برای روان‌سازی روابط سیاسی و اقتصادی با غرب محسوب می‌شود. هرگاه دیداری بین کیم جونگ اون و دونالد ترامپ صورت بگیرد، طرفین سعی می‌کنند طرف مقابل را مدیریت و ارزیابی کنند؛ آیا می‌توان او را به اهداف خود نزدیک کرد؟

کره‌شمالی فهرست بلندبالایی از خواسته‌ها دارد که ضمانت امنیتی آمریکا، آتش‌بس دائمی در مرز دو کره، تثبیت جایگاه کره‌شمالی در منطقه، سرازیرشدن کمک‌های اقتصادی و تکنولوژیک آمریکا و بالاخره خروج نیروهای آمریکایی از کره‌جنوبی را شامل می‌شود. آمریکا نیز به هدف طلایی خود یعنی خلع سلاح هسته‌ای کره‌شمالی می‌اندیشد تا بتواند سیل کمک‌ها را به این کشور سرازیر کرده و بازی جدیدی در قبال چین، ژاپن و کره‌جنوبی راه اندازد. کره‌شمالی تعلیق طولانی‌مدت آزمایش‌های هسته‌ای و موشکی را هدف نهایی مذاکرات بین آمریکا و کره‌شمالی می‌داند و آمریکا آن را پیش‌شرط مذاکرات فرض می‌کند. قطعا کره‌شمالی و آمریکا وجه و هدف مشترکی در چنین مذاکره‌ای نخواهند داشت؛ زیرا آنچه آمریکا هدف قرار داده، در دید کره‌شمالی اهرم محسوب می‌شود؛ ولی طرفین فعلا تا چندین ماه دوران ماه عسل خود را سپری می‌کنند تا تکلیف تندروهایی مانند جان بولتون، مایک پمپئو، نیکی هیلی و دیگران در کاخ سفید و سیاست‌هایشان روشن شود. آمریکا در مذاکرات آینده به زورِ بازوی خود تکیه دارد و فکر می‌کند این زورمندی، باعث نرمش رهبر کره‌شمالی شده است. کره‌شمالی نیز به عقل و کیاست دوستان چینی خود اعتماد دارد که چگونه رهبری سی‌وچند‌ساله را در مقابل رهبری 70ساله اداره کنند. آینده مذاکرات آمریکا و کره‌شمالی شاهد تحولات فراوانی خواهد بود، نباید قضاوت عجولانه کرد.

  • بوي بهبود ز اوضاع زمانه

الياس حضرتي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:

روزنامه اعتماد،۴ اردیبهشت

طولاني‌تر شدن حصر به نفع نظام نيست. نمايندگان مجلس، فعالان سياسي، بعضي از مسوولان بلندپايه، فارغ از گرايش حزبي‌شان، مدت‌هاي مديد است كه تلاش مي‌كنند پايان مسالمت‌آميز و مصلحت‌جويانه‌اي براي حصر رقم بزنند. در اين خصوص اخبار پنهاني و معامله‌هاي پشت پرده‌اي وجود ندارد كه مردم از آن بي‌خبر باشند. خبرها را اگر پيگيري كرده باشيد، مي‌دانيد كه گفت‌وگوها و نامه‌نگاري‌هايي در سطح مسوولان امر رد و بدل شده و خدا را شكر در چند ماه اخير گشايش‌هايي نيز صورت گرفته است. مردم نامحرم نيستند، از آنجايي كه رفع حصر خواست اكثرشان بوده و در مقاطع مختلف و به مناسبت‌هاي سياسي آن را برزبان آورده‌اند شايسته است كه -به دور از هياهو وجنجال بي‌مورد- در جريان روند عمومي پرونده قرار بگيرند.

مردم بزرگوار ما در سه، چهار انتخابات گذشته حضوري چشمگير داشته‌اند و بعد از ماجراهاي تلخ ٨٨ وفاداري‌شان را به نظام جمهوري اسلامي به اثبات رسانده‌اند. نه تنها يكي از مطالبات جدي ايشان از رييس‌جمهور رفع حصر و گشايش فضاي سياسي بوده است بلكه كتبي و شفاهي از وكلاي خود در مجلس شوراي اسلامي خواسته‌اند قانوني و در نهايت آرامش، جلوي تداوم حصر را بگيرند. روزي هم كه شوراي عالي امنيت ملي مسووليت اين پرونده را به عهده گرفت قرار شد تا با پرهيز از نزاع سياسي و جنجال خبري و بدون شلوغ‌كاري‌هاي رسانه‌اي، زمينه‌هاي احقاق حقوق شهروندي محصورين هرچه زودتر فراهم شود. عقلا و خيرخواهان و دلسوزان نظام مي‌دانند كه اين گره، گره‌اي نبوده و نيست كه كسي بخواهد يا بتواند با دندان بازش كند. همچنين تندي و درشت‌گويي و سوءظن در اين عرصه ما را به نتيجه نمي‌رساند. اضافه مي‌كنم كه در اين كار از بده بستان‌هاي سياسي و از تمناهاي حزبي و جناحي هم بايد دوري كرد و صرفا كار را به كارشناسان مدبر سپرد تا آخرين قدم‌هاي رفع حصر را بردارند و جامعه را كه در اين سال‌ها، به خصوص در اين ماه‌هاي اخير، از بسياري ناملايمت‌هاي فرهنگي و اقتصادي رنجيده‌خاطر شده، شاد كنند و اميد به اصلاح و تداوم تدبير را تقويت كنند. ضمن اينكه وقتي مصلحت‌جويانه و عملگرايانه به ماجرا نگاه مي‌كنيم هيچ‌يك از گروه‌هاي وفادار به نظام جمهوري اسلامي را نمي‌بينيم كه از ادامه حصرمنتفع شود و برآن اصرار بورزد. در اين ميان ادامه حصر اگر نفعي داشته باشد براي معاندين است كه بهانه‌جويي كنند و بر آتش نارضايتي مردم بدمند و عليه آزادي و آشتي ملي تبليغات راه بيندازند. بلكه برعكس، اتمام حصر مي‌تواند نشاط سياسي و شادابي اجتماعي را به جامعه برگرداند و مردم بزرگوار و همراه با انقلاب را به نظام و دولت اميدوارتر كند. البته خيلي‌ها هستند كه براي حصر دلايلي ريز و درشت برمي‌شمرند.

به نظرم الآن وقت خوبي براي بحث درباره آن دلايل نيست زيرا اين دلايل هرچه باشند و حتي اگر بنا به ملاحظاتي در زمان خود موجه بوده باشند امروز ديگر توجيهي ندارند. از ياد نبريم آن فضاي سياسي‌اي كه هشت سال پيش منجر به حصر آقايان موسوي و كروبي و سركار خانم رهنورد شد، امروز نزديك صد و هشتاد درجه تغيير كرده و حتي مي‌شود گفت بافت سياسي/ اجتماعي كشور عوض شده است. امروز آقاي دكتر احمدي‌نژاد و حلقه نزديك به او در موقعيت جديدي قرار گرفته‌اند. همچنين دادگاه‌هاي صالحه جمهوري اسلامي بعضي از افراد دولت سابق را روانه زندان كرده و بسياري از نيروهاي طرفدار جمهوري اسلامي هم از اين جمع تبري جسته‌اند. لذا حصر با هر نيتي كه اعمال شده باشد، سالبه به انتفاء موضوع است و ادامه آن نيز كاركرد و معناي خود را از دست داده است. به خاطر همان تغيير بافت سياسي و به خاطر درخواست‌هاي مكرر مردم، خصوصا موكلين تهراني‌ام بوده كه بارها و بارها براي اتمام حصر دست ياري به سوي مسوولان عالي‌مقام دراز كرده‌ام و كتبي و شفاهي از رييس‌جمهور و از رييس مجلس و بطور ويژه از دبير محترم شوراي عالي امنيت ملي خواسته‌ام تا با تدبير و خيرخواهي نسبت به آزادي محصورين اقدام كنند. خدا را شكر كه بوي خير از اوضاع شنيده مي‌شود و حالا كه در ماه مبارك شعبان به سر مي‌بريم و به رحمت عام پروردگار نزديك مي‌شويم اميدواريم با حسن تدبير مسوولان بلندپايه و عنايت ويژه مقام معظم رهبري، قصه پر غصه حصر نيز به سر بيايد، ان‌شاءالله تعالي.

  • این پنج سال جبران ناشدنی

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان،۴ اردیبهشت

اسفند 92 هوا سرد بود اما سخنان پرحرارت و پرهیجان رئیس‌جمهور محترم در جمع رؤسای دانشگاه‌ها و پارک‌های علم و فناوری، گرمی خاصی ایجاد کرده بود و شاید بیش از هر کس دیگر، خود رئیس‌جمهور دستخوش آن حرارت شده بود. آن روزها تب «مذاکره با کدخدا» چنان بالا گرفته بود و چنان رویایی برای مردم از آینده مذاکرات ترسیم می‌شد که مخالفت و انتقاد از آن، خودکشی سیاسی بود!

همان جو شدید بود که باعث شد در آن جلسه با فریاد بگوید:«چرا دانشگاه خاموش است!؟چرا اساتید خاموشند!؟ما شهامت سقراط‌وار می‌خواهیم، از چه می‌ترسید!؟ چرا وقتی یک کار بزرگ بین‌المللی انجام می‌شود(منظور مذاکرات هسته‌ای است) اساتید دانشگاه بطور خصوصی برای رئیس‌جمهور نامه می‌نویسند، چرا نمی‌آیند حرف بزنند!؟ چرا نمی‌آیند صحبت کنند!؟ فقط یک عده معدود که از جای معلوم تغذیه می‌شوند باید حرف بزنند!؟ چرا یک عده کم‌سواد حرف بزنند، (اما)اساتید دانشمند ما، بزرگان دانشگاه ما، خصوصی حرف می‌زنند!؟ چرا نمی‌آیند به میدان!؟»

حالا نزدیک 5 سال از آن سخنرانی آتشین می‌گذرد، مذاکرات تمام شده، مفاد آن به طور کامل از سوی ایران اجرا شده و هیچ پرده‌ای از آن باقی نمانده است اما رئیس‌جمهور باز هم گله‌مند است!

او این بار نه از دانشگاهیان که از مقامات دولت خودش گله می‌کند و می‌گوید: «برخی مدیران دولتی روزه سکوت گرفتند، نمی‌دانم از چه می‌ترسند، هرکس در پست دولتی است در هر رده مدیریتی باید بداند او طبق قانون اساسی و طبق وظیفه شرعی از توانمندی برخوردار است و باید به وظیفه‌اش عمل کند و اگر از اخم این و آن هراس دارد برود کنار»!

این سخنان عجیب را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟!

چرا گلایه رئیس‌جمهور از جامعه اساتید کشور به گلایه وی از وزرا و مقامات دولتی بدل شد!؟

چه چیزی باعث می‌شود که ایشان مدام دیگران را به حرف زدن دعوت کند و این چه حرفی است که کسی حاضر نیست به زبان بیاورد!؟

برای کشف پاسخ این پرسش‌ها، بار دیگر در یک سفر زمان به سال‌های 92 و 93 برگردید. به روزهایی که دائما به جامعه گفته می‌شد اگر توافق هسته‌ای صورت بگیرد، همه مشکلات حل خواهد شد! به روزهایی که شخص رئیس‌جمهور در سخنان تعجب‌آور، اعلام می‌کرد مشکل آب خوردن هم با برجام حل می‌شود:«ما وقتی می‌گوییم باید تحریم‌های ظالمانه رفع شود بعضی‌ها چشمان‌شان زیاد نچرخد. تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، ‌اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده(!) و بانک‌ها احیا شوند.» این حرف‌ها که با ادبیات خاص آقای رئیس‌جمهور بیان می‌شد، هم امید واهی و کاذب به مردم می‌داد و هم ما را پیش مذاکره‌کنندگان کارکشته دشمن،‌ محتاج و دست خالی نشان می‌داد!

حالا فرض کنید در آن روزها، یکی از اساتید دانشگاه دعوت رئیس‌جمهور محترم را اجابت کرده و با صدور بیانیه و اطلاعیه و نوشتن مقاله و... تمام‌قد پای شعار‌ها و وعده‌های هسته‌ای رئیس‌جمهور ایستاده بود. به نظرتان اکنون از حیثیت علمی و دانشگاهی او چه چیزی باقی مانده بود و چگونه می‌توانست در کلاس درس و راهروهای دانشگاه، با دانشجویان پرسشگر و کنجکاوش روبرو شود!؟ حتما شما هم می‌دانید که اساتید دانشگاه، برخلاف رئیس‌جمهور محترم تریبون یکطرفه‌ای در اختیار ندارند و هرروزه در معرض پرسش و مطالبه آنها هستند.

سرنوشت آن استاد فرضی را می‌توان از وضع امروز برجام و دستاوردهای(!)آن حدس زد اما برای اینکه این دستاوردها به قول رئیس‌جمهور محترم، از زبان«یک مشت بی‌سواد » مطرح نشود، دستاوردها را بر اساس سخنان دو روز قبل آقای روحانی مرور کنیم. همان سخنانی که در آن به انتقال پول با گونی تاکید شده بود! بخوانید:« در چهار سال گذشته می‌رفتیم با گرفتاری فراوان اسکناس تهیه می‌کردیم در هواپیما می‌گذاشتیم، بیمه می‌کردیم و در فرودگاه با ماشین مسلح ارز را در بانک مرکزی می‌آوردیم. صبح چند گونی می‌دادیم دلار را به صرافی‌ها می‌دادیم... »

این اقرار صریح درباره سرنوشت مهمترین دستاورد برجام از زبان شخص رئیس‌جمهور است و جای کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که از آن «آفتاب تابان» به سیستم گونی رسیدیم!

اگر کسی بازهم تردید دارد، خوب است به افزایش حدود 70 درصدی قیمت دلار، قبل و بعد از برجام نگاه کند تا بداند دستاورد چیست و به چه بهای گزافی به دست آمده است!

حالا باید گفت اساتید دانشگاه حق داشتند، آنها که در فلان روزنامه زنجیره‌ای کار نمی‌کردند، آنها امروز را دیده بودند و می‌دانستند که ثمره اعتماد به آمریکا، پشیمانی و زیان جبران‌ناپذیر است.

البته رسیدن به این درک، ملازمه خاصی با استاد دانشگاه بودن نداشت و هر کس که برگی از تاریخ سیاه مناسبات دیپلماتیک آمریکا را خوانده بود، به روشنی می‌دانست که فرجام دل بستن به کدخدا چیست!

اکنون با گذشت 5 سال از آن سخنان، برجام به دستاورد«تحقیقا هیچ» رسیده و «فاجعه»روی زشت و کریه خود را بطور کامل به ما نشان داده است.

از یک سو رکود بی‌سابقه بر بازارهای مختلف اقتصادی حاکم است و از دیگر سو، بیکاری به‌دلیل تعطیلی پی در پی واحدهای تولیدی، به مرز نگران‌کننده 6 میلیون نفر رسیده است.

واردات و بخصوص واردات قاچاق همچنان ادامه دارد و با هزاران عذر و بهانه، نورچشمی‌ها و دست‌اندرکاران قاچاق از مبادی رسمی و مناطق آزاد، به کارشان یعنی تعطیلی صنایع داخلی و ایجاد ‌اشتغال برای کارگران خارجی مشغولند!

برجامی که قرار بود برای جوان ایرانی شغل ایجاد کند چنین نکرد و حتی وعده تحقیر‌آمیزی که رئیس‌جمهور کشورمان از زبان رئیس‌جمهور فرانسه نقل کرد هم به ثمر نرسید! یادتان هست دکتر روحانی در بهمن 94 از قول اولاند گفت:«رئیس‌جمهور فرانسه در نشست خبری به صراحت اعلام کرد که یکی از اهداف ما در ایجاد رابطه با ایران ‌اشتغال جوانان ایرانی است»!

اما در عوض تنها در سال 96 و در مقابل چشمان مسئولین، 15 هزار خودروی قاچاق به کشور وارد شد!

حالا به راز مطالبه و گلایه جدید رئیس‌جمهور از مقامات دولتی پی می‌بریم. رئیس‌جمهور همان انتظار 5 سال قبل را از زیر ‌مجموعه خودش دارد و می‌پرسد: «چرا روزه سکوت گرفته‌اید»!!؟

اما راستش را بخواهید اینها هم از آبرو و حیثیتشان می‌ترسند! واقعا باید از کدام دستاورد دولت دفاع کرد و تمام‌قد پای آن ایستاد!؟

وقتی رئیس‌جمهور در یک سخنرانی عمومی عدد مشاغل ایجاد شده در فضای مجازی را به جای 200 هزار نفر، ده برابر کرده و 2 میلیون نفر اعلام می‌کند و تازه تصریح می‌کند که «این آمار آقای وزیر ارتباطات است و آمار من بیشتر از این است»! پای کدام دستاورد دیگر دولت می‌توان ایستاد و به کدام حرف می‌شود اعتماد کرد!؟

ذکر این نکته هم بسیار لازم است که برخلاف بسیاری از ادعاها، دولت روحانی به لحاظ همراهی سایر ارکان حاکمیت، در شرایط ممتاز و بی‌نظیری قرار دارد، شرایطی که مثل آن در گذشته وجود نداشته است.

به یاد بیاورید یکشنبه سیاه مجلس و حضور رئیس‌جمهور سابق در صحن علنی پارلمان را و مقایسه کنید با اینکه ضعیف‌ترین و پرحاشیه‌ترین وزیر دولت روحانی سه بار استیضاح شده اما هر بار با رای بیشتر به وزارت راه برگشته است! این چک سفید امضا به دولت نیست!؟

 یا به یاد بیاورید مناقشات پیشین بین رؤسای قوه قضائیه و رئیس‌جمهور وقت را و مقایسه کنید با حمایت‌های مکرر رئیس‌قوه قضائیه از دولت روحانی و به‌عنوان نمونه مراجعه کنید به سخنان آیت‌الله آملی لاریجانی بعد از جلسه دو روز قبل سران سه قوه در مجلس و در بین نمایندگان.

دیگر رئیس‌جمهور چه می‌خواهد که ندارد و چرا به وزرای خودش که دست و بازوی او در پیشبرد برنامه‌هایش هستند، با عصبانیت و تندی حرف می‌زند!؟

بسیاری از کارشناسان معتقدند رئیس‌جمهور، وقت چندانی برای کارهای مملکتی وزرایش نمی‌گذارد و این تصور را دارد که با تشر و فریاد کارها درست می‌شود!

به‌عنوان نمونه، چندی قبل عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس‌ دولت اصلاحات در گفتگو با روزنامه آرمان گفته بود: «بالاخره این گلایه‌ای است که از آقای روحانی وجود دارد و در هیچ کدام از رؤسای جمهور پس از انقلاب سابقه نداشته که رئیس‌جمهور برای وزرا و استانداران خود وقت گفت‌وگوی اختصاصی نمی‌گذارد... تحلیل من این است که آقای روحانی برخلاف رؤسای جمهور قبلی برای وزرای خود وقت نگذاشته و وارد کارهای ریز و درشت وزارتخانه‌ای نشده و ارزیابی از توانمندی و کار درون وزارتخانه‌ای ندارد... در مقایسه با 4 رئیس‌جمهور گذشته، آقای روحانی رئیس‌جمهور کم‌حوصله‌ای است و در سطح بالای مدیریتی کم‌حوصله بودن نمره بالایی ندارد.»

حالا همین چهره مشهور اصلاح‌طلب در واکنش به تندی اخیر روحانی نسبت به وزرایش می‌گوید:«ما در دولت‌های قبلی(به جز دولت آقای احمدی‌نژاد) ندیدیم که رئیس‌جمهوری از چنین ادبیاتی در برابر وزرا استفاده کند. من متاسفانه به این ادبیات آقای روحانی با بدبینی نگاه می‌کنم...تلقی من این است که ایشان فضاسازی می‌کند و در ادبیات ایشان عوام‌فریبی دیده می‌شود... رئیس‌جمهور با یک ابلاغ می‌تواند وزیر را عزل کند اما نمی‌دانم چرا آقای روحانی به جای استفاده از قدرتی که دارد چنین ادبیاتی را به کار می‌برد»؟

 اکنون معلوم می‌شود راز عدم اعتماد دانشگاهیان و عدم همراهی برخی سیاسیون با دعوت‌های تند و آتشین رئیس‌جمهور چیست. البته این مهم با گذشت 5 سال و اثبات حرف منتقدین حاصل شد، همین پنج سال جبران نشدنی!

 

 

کد خبر 403558

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha